نمی دانست معنای خطر را / به باد آشنایی ، داد سر را
ندیدی بوسه باران کرد با شوق / درخت عشق ، لب های تبر را ؟

ماندن به پای کسی که دوستش داری ، قشنگ ترین اسارت زندگی است !

*144*بوس#
در حال درخواست …
درخواست انجام شد !
لپ شما تا 30 روز آینده به صورت شگفت انگیز بوس خواهد شد !

22nya 12nei
فهمیدی چی میگم ؟ ای بابا ! میگم تو دنیا یه دونه ای !

کاش انسان همانند شمع یک روز زندگی میکرد ، اما در کنار پروانه ی خویش !

ای که هوای من شده ای ! دم زدن در تو ، حیات من است !

یه شبی وقتی که خوابی ، چشاتو به خواب سپردی / خودم دلتو میدزدم ، به جای دلی که بردی !

 سخت است که دور از رخ دلدار بمیرم / از حسرت گل در صف گلزار بمیرم
درد است مرا کز غم هجران تو دلبر / باشی تو طبیب و من بیمار بمیرم

هرکی عاشق میشه میگه : میمیرم برات اما من میگم میمونم باهات !

با چرخش روزگار هم درگیرم / انگار گره خورده به تو تقدیرم
من شاعر حرف های این دل هستم / یادت نرود ! بدون تو می میرم

غم اگر سیرم کند ، غصه اگر پیرم کند ، دست بزرگ آسمون اگر زمین گیرم کند !
بازم میگم دوست دارم !

همدم گل گشته ام ، همبستر خاکم مکن / قطره قطره می چکم ، از چشم خود پاکم مکن !

اگر فرهاد باشی ، همه چیز شیرین است !

با نگاهم یه نگاهی به نگاهت مینگاهم / که نگاه بر نگاهت زده آتش به نگاهم !

به که پیغام دهم ؟
به شباهنگ که شب مانده به راه ؟ یا به انبوه کلاغان سیاه ؟
به پرستو که سفر میکند از سردی فصل ؟ یا به مرغان نکوچیده شهر ؟
به که پیغام دهم که به یادت هستم ؟

شب ها آمدند ، روزها سپری شدند و تو همان خوب دیروزی !

بیا تا باورت گردد که بی تو کمتر از خاکم / ولی با تو به افلاکم
بیا با آرزوهایم بسازم خانه ای در دل / سراغم را نمی گیری مگر بیگانه ای با دل ؟

می دانی چند بار از فکر من گذشته ای ؟
فقط یک بار ! چون دیگر هرگز از خیالم نرفته ای !

میشنوی ؟ بعد از اینکه تو دلم را صدا زدی ، لحظه به لحظه دارد پاسخت را میدهد !

مرور می کنم خاطراتمان را ، اما مگر کپی برابر اصل می شود ؟

شب گم شده در سیاهی چشمانت / شد رود ستاره راهی چشمانت
قربان نگاه تو که اقیانوسی / افتاده به تور ماهی چشمانت

اگه یه روز بغض گلوت رو فشرد ، بهت قول نمیدم که می خندومت ولی میتونم باهات گریه کنم !

با یه قلب مچاله رو برگ لاله مینویسم زندگی بی تو محاله !

پیداست من ، به شعله تو زنده ام هنوز / در سینه من ، آتش پنهان من تویی
هر صبح با طلوع تو بیدار میشوم / رمز طلسم بسته چشمان من تویی
هر چند سرنوشت من و تو دوگانگی است / تنهای من ، نهایت عرفان من تویی

ندیدی چشم غمگین و تر من / تو رفتی و نشد این باور من
به پایت می نشینم تا بیفتد / دوباره سایه ی تو بر سر من