سفارش تبلیغ
صبا ویژن

[ و آنگاه که از خبّاب یاد کرد فرمود : ] خدا بیامرزاد خبّاب پسر أرتّ را . به رغبت اسلام آورد و از روى فرمانبردارى هجرت کرد و به گذران روز قناعت ، و از خدا راضى بود و مجاهد زندگى نمود . [نهج البلاغه]
اس ام اس سرکاری

حیف نون می ره کتابخونه، داد می زنه یه ساندویچ بدین با سس اضافه.
آقاهه بهش می گه: آقا! اینجا کتابخونه هست.
حیف نون می گه: ببخشید… بعد یواش در گوش آقاهه می گه: یه ساندویچ بدین با سس اضافه!

.......................................................................................................

شعبده بازی روی صحنه هنر نمایی می کرد که ناگهان گفت: حالا یک خانم بیاید روی صحنه تا من کاری کنم که غیب شود!
مردی از میان جمعیت برخاست و گفت: آقای شعبده باز! چند لحظه صبر کن تا من بروم مادر زنم را بیاورم!

....................................................................................................... 

به حیف نون گفتن واسه زلزله بم چه کمکى کردى؟ گفت: متاسفانه من دستم خالی بود، ایشالا زلزله بعدی!

 .......................................................................................................

اگه گفتید چه جوری میشه اصفهانی رو زجر داد: ببندیش به تیر برق وبهش بگیه کوچه اونطرفی شام میدند  

 .......................................................................................................

دانشگاه صنعتی اصفهان که بودم میدیدم بچه های اصفهانی روزهایی که کلاس هم ندارند باز هم از ساعت 7 صبح تو دانشگاه هستند تا 7شب و با خودم میگفتم دانشجو یعنی اینها ولی بعد فهمیدم ژتون صبحانه و نهار و شام عامل این اعتکاف در دانشگاه بوده

 .......................................................................................................

اصفهانیه کارت اینترنتش تموم میشه میندازتش تو آب جوش  

 .......................................................................................................

اصفهانی تف میکنه اب بدنش کم میشه  

 .......................................................................................................

یه روز یه اصفهانیه توی یکی از پادگانهای تهران خدمت می کرده . بچه تهرونی ها برای اینکه اونو اذیت بکنند توی غذایش توف می کردند و اون هیچ چی نمی گفت بعد از چند روز تهرونی ها قرار میگزارند که باهاش دوست بشوند اصفهانیه میگه از کی میخواهید با من دوست بشوید میگند از فردا اصفهانیه هم میگه من هم از فردا نمیشاشم توی سماور  

 .......................................................................................................

یه روز یه اصفاهانی بلیت هواپیما می‌گیره، میره ایستگاه قطار، سوار اتوبوس می‌شه، با دوچرخه میره مسافرت  

 .......................................................................................................

 اصفهونیا رو از چهار تا چیز میشه شناخت: - همشون زیرشلواری آبی راه راه دارن - هر قلوپ نوشابه که می‌خورن به شیشه نگاه می‌کنن ببینن تا کجاش رفته - جلوی در وامیستن و به جای اینکه بگن بفرمایین تو، میگن حالا چرا نمیان تو؟ - بستنی لیوانی که می‌خورن حتما درش رو می‌لیسن. 

 .......................................................................................................

داستان واقعی: زمان دانشجویی با یکی از دوستان که اصفهانی بود با ماشینش رفته بودیم بیرون (دوتایی), این رفیق ما یه جارو خلاف رفت و پلیس جلوشو گرفت و جریمش کرد, آقا چشمتون روز بد نبینه این رفیق ما یغه مارو چسبید که موقع خلاف و جریمه شدن تو هم تو ماشین بودی باید نصفشو بدی!  

 .......................................................................................................

یک روز یک اصفهانی به پسرش میگه بابا برو در خونه همسایه و اره انها رو بگیر پسر میره و میاد میگه بابا نداد بابا میگه محترمانه بگو پسر میره و محترمانه میگه و بعد میاد میگه بابا نداد بابا باز میگه این دفعه برو خواهش کن پسر میره و بعد میاد میگه بابا نداد گفت به تو بگم که ما اره نداریم و بعد بابا میگه که عجب مردم خسیسی نمیخواد برو اره خودمونو از تو انباری ور دار بیار  

 



  • کلمات کلیدی :
  • ¤ نویسنده: پا نی
    88/8/15 ساعت 12:0 صبح
    نظرات دیگران ()


    لیست کل یادداشت های این وبلاگ

    خدمات وبلاگ نویسان-بهاربیست

    ابتدا نیت کنید

    سپس برای شادی روح حضرت حافظ یک صلوات بفرستید

    .::.حالا کلید فال را فشار دهید.::.

    برای گرفتن فال خود اینجا را کلیک کنید
    دریافت کد فال حافظ برای وبلاگ

    جدیدترین کدهای جاوا